جملات جالب


فردا و دیروز با هم دست به یکی کردند ، دیروز با خاطراتش مرا فریب داد. فردا با وعده هایش مرا خواب کرد ، وقتی چشم گشودم امروز گذشته بود 
...........

گفت چند سالته ؟ گفتم اگه روزهای تکراریمو حذف کنی شاید کودکی بیش نباشم 

............

کسی هرگز نمیداند چه سازی میزند فردا ، چه میدانی تو از امروز چه میدانم من از فردا ...همین یک لحظه را دریاب که فردا قصه اش فرداست 

.............

اگر داشته های زندگی خود را شمارش کنید ، مجالی برای شمارش نداشته های زندگی خود نخواهید یافت 

..............

پرسیدند بهشت را خواهی یا دوست ؟ گفتم جهنم است بهشت بی دوست 

..............

اینقدر که برای خر کردن من سعی کردی - اگر برای خودت وقت میگذاشتی تا حالا حتما ادم میشدی 

.............

همیشه به کسی تکیه کنید که به کسی تکیه نکرده باشد 

..............

نیش دوست از نیش عقرب بدتر است ، پس بزن ....عقرب که دردش کمتر است 

................

مرگ از زندگی پرسید ، چیست که سبب میشود تو شیرین و من تلخ کنم ؟ زندگی 
! لبخندی زد و گفت : دروغی که در من نهفته است و حقیقتی که در توست 

پرواز طاووس

همه ما از زیبایی طاووس،پر رنگارنگ طاووس و خرامیدن طاووس  بسیار شنیده ایم؛اما ....

اما آیا پرواز طاووس را دیده اید ؟

برای دانستن اطلاعات بیشتر درباره این پرنده زیبا و نیز دیدن پرواز این پرنده قشنگ به ادامه مطلب در صفحه بعد توجه بفرمایید

ادامه نوشته

 آيا زیبایی را درک میکنی؟

یکی از صبح‌های سرد ماه ژانویه در سال ۲۰۰۷، مردی در متروی واشنگتن، ویولن می نواخت. او به مدت ۴۵ دقیقه، ۶ قطعه از باخ را نواخت. در این مدت، تقریبا دو هزار نفر وارد ایستگاه شدند، بیشتر آنها سر کارشان می‌رفتند. بعد از سه دقیقه یک مرد میانسال، متوجه نواخته شدن موسیقی شد. او سرعت حرکتش را کم کرد و چند ثانیه ایستاد، سپس عجله کرد تا دیرش نشود. ۴ دقیقه بعد:
ویولنیست، نخستین دلارش را دریافت کرد. یک زن پول را در کلاه انداخت و بدون توقف به حرکت خود ادامه داد. ۵ دقیقه بعد:
مرد جوانی به دیوار تکیه داد و به او گوش داد، سپس به ساعتش نگاه کرد و رفت. ۱۰ دقیقه بعد:
پسربچه سه‌ساله‌ای که در حالی که مادرش با عجله دستش را می‌کشید، ایستاد. ولی مادرش دستش را محکم کشید و او را همراه برد. پسربچه در حالی که دور می‌شد، به عقب نگاه می‌کرد و ویولنیست را می‌دید. چند بچه دیگر هم کار مشابهی کردند، اما همه پدرها و مادرها بچه‌ها را مجبور کردند که نایستند و سریع با آنها بروند. ۴۵ دقیقه بعد:
نوازنده بی‌توقف می‌نواخت. تنها شش نفر مدت کوتاهی ایستادند و گوش کردند. بیست نفر پول دادند، ولی به مسیر خود بدون توقف ادامه داند. ویولینست، در مجموع ۳۲ دلار کاسب شد. یک ساعت بعد:
مرد، نواختن موسیقی را قطع کرد. هیچ کس متوجه قطع موسیقی نشد. بله. هیچ کس این نوازنده را نمی‌شناخت و نمی‌دانست که او «جاشوآ بل» است، یکی از بزرگ‌ترین موسیقی‌دان‌های دنیا. او یکی از بهترین و پیچیده‌ترین قطعات موسیقی را که تا حال نوشته شده، با ویولن‌اش که ۳٫۵ میلیون دلار می‌ارزید، نواخته بود. تنها دو روز قبل، جاشوآ بل در بوستون کنسترتی داشت که قیمت هر بلیط ورودی‌اش به طور متوسط ۱۰۰ دلار بود. داستان واقعی
این یک داستان واقعی است. واشنگتن پست در جریان یک آزمایش اجتماعی با موضوع ادراک، سلیقه و ترجیحات مردم، ترتیبی داده بود که جاشوآ بل به صورت ناشناس در ایستگاه مترو بنوازد. سؤالاتی که بعد از خواندن این حکایت در ذهن ایجاد می‌شوند:
در طول زندگی خود چقدر زیبایی  در اطرافمان بوده که از دیدن آنها غافل شده ایم و حال به جز خاطره ای بسیار کمرنگ چیزی از آن نداریم؟
به زیبایی هایی که مجبور به پرداخت هزینه برای آن ها نبوده ایم چقدر اهمیت داده ایم؟در تشخیص زیبایی های اطرافمان چقدر استقلال نظر داریم؟
تبلیغ زیبایی ها چقدر در تشخیص واقعی زیبایی توسط خودمان تاثیر گذار بوده؟(به عبارت دیگر آیا زیبایی را خودمان تشخیص میدهیم یا هیجان تبلیغات و قیمت آن؟؟؟!!!)ونتیجه‌ای که از این داستان گرفته می‌شود:
اگر ما یک لحظه وقت برای ایستادن و گوش فرا دادن به یکی از بهترین موسیقی‌دان‌های دنیا که در حال نواختن یکی از بهترین موسیقی‌های نوشته شده با یکی از بهترین سازهای دنیاست، نداریم، … پس:
از چند چیز خوب دیگر در زندگی‌مان غفلت کرده آیم؟

معبود من !

به بزرگی آنچه داده ای آگاهم کن تا کوچکی آنچه ندارم نا آرامم نکند

 

عکس پنج هزار مگاپیکسلی از آسمان شب

  
عکس پنج هزار مگاپیکسلی از آسمان شب

یک ستاره‌شناس آماتور به نام نیک ریسینگر دست به کار فوق‌العاده جالبی زده است. او یک پانورامای تعاملی ۳۶۰ درجه از آسمان شب گرفته است.

ریسینگر برای این کار، ۳۷۴۴۰ عکس گرفته است و با چیدن آنها در کنار هم، این پانورامای بی‌نظیر را ایجاد کرده است.

او به کمک پدر بازنشسته‌اش در طی چند ماه، ۴۵ هزار مایل مسافرت هوایی و ۱۵ هزار مایل مسافرت زمینی انجام داد تا به مناطق مناسب برای عکسبرداری برود. چنین مسافتی معادل دو و نیم بار گردش پیرامون خط استوا است.

مناطق غربی آمریکا و آفریقای جنوبی، بیشترین جاهایی بودند که او در آنها از ستارگان عکس گرفت. برای اینکه تصویری کامل از کهکشان ارائه شود، مسافرت به بالا و پایین خط استوا و همچنین عکسبرداری در تابستان و زمستان لازم بود، چون در هر یک از این مناطق و یا زمان‌ها، ستارگانی قابل رؤیت می‌شوند که در جا یا زمان دیگر، قابل مشاهده نیستند.

وضعیت آب و هوا و نور مزاحم ماه، همواره مزاحم کار ریسینگر می‌شدند، او برای فرار از نور شهر به مناطق بکر غرب آمریکا در آریزونا، تگزاس، نوادا کلرادو، کالیفرنیا و ارِگان می‌رفت.

از آنجا که ستارگان در آسمان در طول شب ثابت نیستند و نور کمی دارند، عکس گرفتن از آنها محتاج زمان نوردهی بالا است. به علاوه سه پایه مخصوصی باید مورد استفاده قرار می‌گرفت که به موازات گردش زمین، حرکت کند.

او که دوست داشت، عکس‌اش حاوی جزئیات زیاد باشد، در هر جلسه عکاسی تنها از ۱۲ درجه از آسمان را عکس می‌گرفت. هر عکس با با شش دوربین با لنزهای و فیلترهای مخصوصی گرفته می‌شد.

ریسینگر، آسمان را به ۶۲۴ ناحیه تقسیم کرد و برای کم کردن نویز و آثار حرکت ماهواره‌ها، برای عکسبرداری از هر یک از این نواحی، ۶۰ عکس، شامل ۴ عکس کوچک، ۴ عکس متوسط و ۴ عکس با نمای نزدیک با هر یک از دوربین‌ها گرفت.

دست آخر با کامپیوتری که از سیستم عامل فدورای لینوکس استفاده می‌کرد و پردازشگر Core i7 اینتل با هشت گیگ رم و ۴ ترابایت حافظه خارجی داشت، عکس نهایی را تولید کرد.

بعضی از آماتورها، کارهایی می‌کنند که از حرفه‌ای‌ها از انجام آن عاجز هستند.

برای دیدن این عکس زیبا به اینجا بروید. یادتان نرود که روی عکس زوم کنید
http://media.skysurvey.org/openzoom.html

اگه یه روز فرزندی داشته باشم

اگه یه روز فرزندی داشته باشم، بیشتر از هر اسباب‌بازی دیگه‌ای براش بادکنک می‌خرم.
 بازی با بادکنک خیلی چیزا رو به بچه یاد می‌ده.
 بهش یاد می‌ده که باید بزرگ باشه اما سبک، تا بتونه بالاتر بره.
 بهش یاد می‌ده که چیزای دوست داشتنی می‌تونن توی یه لحظه، حتی بدون هیچ دلیلی و بدون هیچ مقصری از بین برن، پس نباید زیاد بهشون وابسته بشه.
 و مهمتر از همه بهش یاد می‌ده که وقتی چیزی رو دوست داره نباید اونقدر بهش نزدیک بشه و بهش فشار بیاره که راه نفس کشیدنش رو ببنده، چون ممکنه برای همیشه از دستش بده